سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سخنی گوهر بار از حضرت علی

 بدان امام شما از دنیایش به همین دو جامه کهنه و از غذاها به دو قرص نان اکتفا کرده است [4] آگاه باش شما توانائی آنرا ندارید که چنین باشید اما مرا با ورع تلاش عفت پاکی و پیمودن راه صحیح یاری دهید [5] بخدا سوگند من از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته ام و از غنائم و ثروتهای آن مالی ذخیره نکرده ام [6] و برای این لباس کهنه ام بدلی مهیا نساخته ام و از زمین آن حتییک وجب در اختیار نگرفته ام . [7] و از این دنیا بیش از خوراک مختصر و ناچیزی برنگرفته ام [8] این دنیا در چشم من بی ارزشتر و خوارتر از دانه تلخی است که بر شاخه درخت بلوطی بروید . [9] آری از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده تنها فدک در اختیار ما بود که آن هم گروهی بر آن بخل و حسادت ورزیدند [10] و گروه دیگری آن را سخاوتمندانه رها کردند [ و از دست ما خارج گردید ] و بهترین حاکم خدا است . [11] مرا با فدک و غیر فدک چکار ؟ در حالی که جایگاه فردای هر کس قبر او است [12] که در تاریکی آن آثارش محو و اخبارش ناپدید می شود . قبر حفره ای است که هر چه بر وسعت آن افزوده شود [13] و دست حفرکننده بازتر باشد سرانجام سنگ و کلوخ آنرا پر می کند[14] و جاهای خالی آنرا خاکهایانباشته مسدود می نماید من نفس سرکش را با تقوا تمرین می دهم و رام می سازم [15] تا در آن روز بزرگ و خوفناک با ایمنی وارد صحنه قیامت شود در آنجا که همه می لغزند او ثابت و بی تزلزل بماند . [16] [ فکر نکن من قادر به تحصیل لذتهای دنیا نیستم بخدا سوگند ] اگر می خواستم می توانستم از عسل مصفا 000 [1] و مغز این گندم و بافته های این ابریشم برای خود خوراک و لباس تهیه کنم . اما هیهات که هوا و هوس بر من غلبه کند [2] و حرص و طمع مرا وادار کند تا طعامهای لذیذ را برگزینم . در حالیکه ممکن است در سرزمین حجاز یا یمامه کسی باشد که حتیامید به دست آوردن یک قرص نان نداشته باشد [3] و نه هرگز شکمی سیر خورده باشد آیا من با شکمی سیر بخوابم در حالیکه در اطرافم شکمهای گرسنه و کبدهای سوزانی باشند ؟ [4] و آیا آنچنان باشم که آن شاعر گفته است [5] این درد تو را بس که شب با شکم سیر بخوابیدر حالیکه در اطراف تو شکمهائی گرسنه و به پشت چسبیده باشند [6] آیا به همین قناعت کنم که گفته شود :من امیر مؤمنانم ؟ اما با آنان در سختیهای روزگار شرکت نکنم ؟ [7] و پیشوا و مقتدایشان در تلخی های زندگی نباشم ؟ من آفریده نشدم که خوردن خوراکیهای پاکیزه مرا به خود مشغول دارد [8] همچون حیوان پرواری که تمام همش علف است و یا همچون حیوان رها شده ای که شغلش چریدن و خوردن و پرکردن شکم می باشد . [9] و از سرنوشتی که در انتظار او است بی خبر است آیا بیهوده یا مهمل و عبث آفریده شده ام ؟ آیا باید سررشته دار ریسمان گمراهی باشیم ؟ [10] و یا در طریق سرگردانی قدم گذارم ؟ گویا می بینم گوینده ای از شما می گوید : [11] هر گاه این [ دو قرص نان ] قوت و خوراک فرزند ابوطالب است باید هم اکنون نیرویش به سستی گرائیده باشد و از مبارزات با همتایان و نبرد با شجاعان بازماند . [12] آگاه باشید درختان بیابانی چوبشان محکم تر است اما درختان سرسبز که همواره در کنار آب قرار دارند پوستشان نازکتر [ و کم دوام ترند ] [13] درختانی که در بیابان روئیده و جز با آب باران سیراب نمی گردند آتششان شعله ورتر و پردوام تر است [14] و من نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همچون روشنی که از روشنائی دیگر گرفته شده باشد و همچون ذراع نسبت به بازو هستم [ بنابراین روش او را از دست نمی دهم ] . [15] بخدا سوگند اگر عرب برای نبرد با من پشت به پشت یکدیگر بدهند من به این نبرد پشت نمی کنم و اگر فرصت دست دهد که بتوانم آنرا مهار کنم به سرعت به سوی آنان خواهم شتافت .[1] و بزودی تلاش خواهم کرد 000 که زمین را از این شخص وارونه و این جسم کج اندیش [ معاویه ] پاک سازم [2] تا سنگ و شن از میان دانه ها خارج شود [3] بخش دیگری از این نامه که در پایان آن آمده : [4] ای دنیا از من دور شو افسارت را بر گردنت انداختم تو را رها کردم من از چنگال تو رهائی یافته [5] و از دامهای تو رسته ام و از لغزشگاههایت دوری گزیده ام . [6] کجایند پیشینیانی که با شوخی هایت آنها را مغرور ساختی؟ کجا هستند ملتهائی که با زینتها و زخارف خود آنها را فریفتی؟ [7] هان آنها گروگان گورستانها و درون لحدها شده اند [8] [ ای دنیا ] سوگند بخدا اگر تو شخصی دیدنی و قالبی حسی بودی حدود خداوند را در مورد بندگانی که آنها را با آرزوها فریب داده ایبر تو جاریمی ساختم . [9] و کیفر پروردگار را در مورد ملتهائی که آنها را به هلاکت افکندی و قدرتمندانی که آنها را تسلیم مرگ و نابودی نمودی و هدف انواع بلاها قرار دادیدر آنجا که نه راه پس داشته و نه راه پیش درباره ات به مرحله اجرا می گذاردم . [10] هیهات کسیکه در لغزشگاههای تو قدم گذارد سقوط می کند . کسیکه بر امواج بلاهای تو سوار گردد غرق می شود . [11] [ اما ] کسیکه از دامهای تو خود را بر کنار دارد پیروز می گردد . آنکه از دست تو سالم رسته از این هیچ ناراحت نیست که معیشت او به تنگی گرائیده چرا که دنیا در نظر او همچون روزی است که زمان زوال و پایان گرفتنش فرارسیده . [12] از من دور شو سوگند بخدا من رام تو نخواهم شد تا مرا خوار سازی و زمام اختیارم را به دست تو نخواهم سپرد که به هر کجا خواهی ببری[13] بخدا سوگند سوگندی که تنها مشیت خداوند را از آن استثناء می کنم آنچنان نفس خویش را به ریاضت وادارم که به یک قرص نان هر گاه به آن دست یابم کاملا متمایل شود [14] و به نمک به جای خورش قناعت نماید و آنقدر از چشمهایم اشک بریزم که همچون چشمه ای خشکیده [1] دیگر اشگم جاری نگردد . آیا همانگونه که گوسفندان در بیابان شکم را پر می کنند و می خوابند و یا دسته دیگری از آنها در آغلها از علف سیر می شوند و استراحت می کنند [2] علی [علیه السلام ] هم باید از این زاد و توشه بخورد و به استراحت پردازد ؟ در این صورت چشمش روشن باد که پس از سالها عمر به چهارپایان رهاشده و گوسفندانی که در بیابان می چرند اقتدا کرده است [3] خوشا بحال آن کس که وظیفه واجبش را نسبت به پروردگارش ادا کرده سختی و مشکلات را تحمل نموده [4] خواب را در شب کنار گذارده تا آنگاه که بر او غلبه کند روی زمین دراز بکشد و دست زیر سر بگذارد و استراحت کند [5] در میان گروهی باشد که از خوف معاد چشم هایشان خواب ندارد [6] پهلوهای شان برای استراحت در خوابگاهشان قرار نگرفته [7] همواره لبهایشان به ذکر پروردگار در حرکت است گناهانشان براثر استغفار از بین رفته [8] آنها حزب الله اند آگاه باشید که حزب الله رستگارانند [9] بنابراین ای پسر حنیف از خدا بترس و به همان قرص هاینان اکتفا کن تا خلاصی تو از آتش جهنم امکان پذیر گردد